عاشق تر از من کیست که برای تک تک درد هایت بلرزد؟
ساده….صادق…بی ریا….مومن…. و این صفات توست
که یگانه عشق زمینی ام شدی ای آسمانی…..ای مادر من
درد هایت به جانم…..
پیوند: http://sdggr.blogfa.com/
به نظر آیت الله بهجت ، اکثار “حوقله” (زیاد گفتن ذکر لا حول و لا قوة الا باالله العلی العظیم ) علاج غرور است .
با چشمانی اشک آلود نشسته بود به تأدیب نفس. با تشر به خود می گفت: مهـــدی! خیال نکن کسی شده ای که این ها این قدر به تو اهمیت می دهند. تو هیـــچ نیستی، تو خــاک پــای بسیجیانی…
همین طور می گفت و آرام آرام می گریست…
عاشق تر از من کیست که برای تک تک درد هایت بلرزد؟
ساده….صادق…بی ریا….مومن…. و این صفات توست
که یگانه عشق زمینی ام شدی ای آسمانی…..ای مادر من
درد هایت به جانم…..
صفات انقلابی آیت الله طالقانی
قرآن کریم از میان عالمان دین، مجاهدان از آنها را برترین ها می داند و می فرماید: «فَضَّلَ اللّهُ الْمُجاهِدینَ عَلَی الْقاعِدینَ اَجْرا عَظیما؛ خداوند، اهل جهاد را بر آنان که بر جای نشسته اند، به پاداش بزرگ برتری داده است.» (نساء: 95) طالقانی نیز یکی از این مجاهدان بود که «پیش گام مبارزه با رژیم پهلوی و نخستین زندانی سیاسی از میان روحانیان و مبارزان اسلامی معاصر بود.» طالقانی بعد از کودتای 28 مرداد 1332 و سقوط حکومت ملی، در سازمان نهضت مقاومت ملی شرکت کرد و به حمایت های مالی و جانی از مبارزان آن زمان پرداخت. او در این سال ها، برای همراه کردن افکار علما و روحانیان شهرهای کشور، مسافرت هایی نیز انجام داد و با تماس با مراجع و علمای وقت، ماهیت حکومت کودتا و کودتاچیان را که ایرانیان شرافت مند و آزاده را دسته دسته به پای چوبه اعدام می بردند، افشا کرد.
دکتر شریعتی با اشاره به این سال های پردرد و رنج، در ستایش از طالقانی می گوید: «در سال های خفقان و ظلمانی پس از کودتای 28 مرداد 1332، تنها طالقانی و مسجد هدایت، همچون مناره ای در کویر، قامت بلند آزادی و قامت فریاد بود».
پیوند: http://www.iran-pw.com/?p=18256
عبور از آخرین خاکریز»
«عبور از آخرین خاکریز» عنوان کتابی است از اسیر عراقی دکتر احمد عبدالرحمن که در آخرین ساعات آزادی خرمشهر خود و دوست مجروحش را تسلیم رزمندگان ایرانی میکند. کتاب «عبور از آخرین خاکریز» که توسط محمد حسین زوارکعبه ترجمه شده ٬در پانزده فصل مجزا به رشته تحریر درآمده و از سوی انتشارات سوره مهر روانه بازار نشر شده است.
طبلهای جنگ به صدا درمیآید٬ سپتامبر سیاهی دیگر ٬سقوط در جهنم٬ به سمت خرمشهر و آبادان ٬نزدیکی به خط آتش٬ سال ۱۹۸۲سال تحولات عظیم٬ دنکرک عراق و… از جمله فصول تشکیل دهنده کتاب به شمار میآیند.
دکتر احمد عبدالرحمن که در اکتبر ۱۹۷۹وارد ارتش عراق شده بود سرانجام پس از اعزام از سوی لشگر عراق به خرمشهر٬ در لحظات آغازین فتح خرمشهر توسط نیروهای ایرانی با اسارت در میآید.
احمد عبدالرحمن که در ماه می۱۹۸۲ به عنوان پزشک به اسارت نیروهای ایرانی در میآید طی سالهای حضور خود در جبهههای جنگ به ذکر نکات و وقایعی از جنگ ۸ ساله میپردازد که در نوع خود برای خواننده تازگی دارد.
در قمستی از کتاب اینچنین آمده است:
تنها هفت کیلومتر از وقوع حوادث تکان دهنده در کشوری که تا آن روز برایم معمای عجیبی به شمار میرفت٬فاصله داشتم. طی پیمودن مسافت ۱۷۰کیلومتری بغداد تا خانقین که با ماشین دو ساعت به طول انجامید٬ چیزهای زیادی به ذهنم خطور کرد. اتفاقاتی که آن روز در ایران رخ میداد چندان برایم روشن نبود…
صفحات: 1· 2