برگرد
سر سبز ترین بهار برگرد
ای صاحب ذوالفقار برگرد
این جمعه گذشت بی تو مولا
مردیم ز انتظار برگرد
شب های سه شنبه جمکران باش
حتما سر آن قرار برگرد
دلگیرم از این قبیله عمریست
من خسته ام ای سوار برگرد
مانند کویر تشنه کامم
یک بار فقط ببار برگرد
با دست خودت امید را باز
در سینه من بکار برگرد