من یک طلبه ی دختر هستم
پیوند: http://sdggr.blogfa.com/
پیوند: http://sdggr.blogfa.com/
نویسنده: حجتالاسلام جواد محدثی
الهی! كعبهی و محراب، بهانه است، معبود تویی. درس و كتاب، بهانه است، مقصود تویی.
الهی! یا منزلالبركات! یا مبدل السكنات بالحركات! حركاتمان را بركت و سكونمان را حركت عطا كن. به قرب خود راهمان ده. بیپناهیم، پناهمان ده.
الهی! خالصان خواستهی خود را به خاطر خدا فدا میكنند و جلد یا از دفتر اعمال جدا میكنند.
الهی! نصیرمان باش بصیر گردیم، بصیرمان كن تا از مسیر برنگردیم، آزادمان كن تا اسیر نگردیم، گاهی تو را گم میكنیم، مددی كن تا خویش را گم نكنیم. تنها رضای تو را جوییم و خط عمل را با آب ریا نشوییم.
الهی! غیب در نظر تو، حضور است و باطن نهان در نظر تو، ظهور. ما را با جهان غیب آشنا كن، ذائقهی جانها را طعم حضور بپشان و مسویهای نیاز را به طور نور بكشان.
الهی! بصیرت را به سیرت و صورت ما بازگردان، راه جاهل و باطل را ببند و راه حق را بازگردان.
الهی! امیران كشور دل به درگاهت حقیرند و اسران بت نفس به یاریات فقیر، ما را امیر كشور دل كن تا اسیر فرعون نفس نشویم.
الهی! شاكریم كه ما را بر سفرهی عترت نشاندی و طعم محبت اهلبیت (علیهم السّلام) چشاندی.
یا من حبه حلیه المتقین، یا من عونه كفایه الموحدین! خلصنا من الحواشی الی المتون و نجنا من اساره البطون.
تویی كه تاكنون نمیشناختمت
متولد 1360 زاهدان.سعيد در خانواده اي اهل سنت و حنفي مذهب در شب تولد حضرت مسيح(ع)متولد ميشه.يه روز تو كارواشي كه كار ميكرده پاش سر ميخوره و از چاه آويزان ميشه طوريكه پاهاش بصورت باز به طرفين گير كرده و فشار زيادي به لگن و بدنش وارد ميشه. ميارنش بيرون و تا يك سال درد ميكشه. ميگفتن كه خوب ميشه ولي اين مسئله به يك بيماري لاعلاج بدل ميشه. هر روز مرض بيشتر شده و بدن ورم ميكنه و لاغر ميشه طوريكه نميتونه راه بره. شكمش مياد بالا و پر از غده ميشه،گلويش ميگيره و پاش كج ميشه. به دكتر مراجعه ميكنن، كسي نتونست بفهمه كه چه مرضي داره. ميفرستن تهران. ميرن پيش دكتراي مختلف و بيمارستانهاي متعدد و تشخيص ميدن كه سرطان بدخيمي داره. تومور استخواني در لگن خاصره. غده اي از پاش بيرون آوردن و درمانهاي مختلف ميشه ولي پاي راستش از چپش كوتاهتر ميشه. تمام بدن مملو از مرض. شيمي درماني مي كنن ولي دوباره عود ميكنه و باز هم شيمي درماني. موهايش ميريزه و غذا هم نمي خوره. سعيد خوب شدني نبود. سعيد زمين گير شد و توان راه رفتن ازش گرفته ميشه.دكترا جوابش كردن. قطع اميد كامل. قرار بود زندگيشونو بفروشن و حتي اگه شده خارج از كشور درمان بشه.
مادرش تصميم گرفت كه سعيد رو ببره مشهد و دخيل امام رضا(ع) بشه ولي بعد در بيمارستان امام خميني تهران مجددا بستري ميشه. يه شب كه مادرش خيلي گريه ميكرده و نماز ميخونده كنار تخت سعيد يكي از پرستاراي بيمارستان بهش ميگه: جمكران. مادر ميره پيش رئيس بيمارستان. بهش ميگه: جمكران چيه؟ هر چي هست جمكران بمن بده. اگه قرصه، اگه شربته، اگه پوشيدنيه، اگه نوشيدنيه… من جمكران ميخوام. سعيد رو با آمبولانس ميبرن جمكران. اونجا يه اتاق ميگيرن (اتاق شماره 7). مادر از خدا ميخواد كه روسفيد بشه و شفا بگيره.
آبان سال 1372 بود و شب شهادت حضرت فاطمه (س).سعيد ميگه: خوابيدم بين خواب و بيداري دو نفر اومدن توي اتاقم يه خانوم و يه آقا. با هم عربي حرف ميزدن. من به اونا اعتنايي نكردم. آقا كنارم نشست و سلام كرد. پتو رو از روي سرم ورداشتم و از روي اجبار جواب دادم. آقا به نظرم آشنا اومد. خانومه روبند و چادر سياه داشت. چند دقيقه اي با هم صحبت كرديم راجع به يه موضوعي و با زبان عربي در صورتي كه من عربي اصلا بلد نيستم ولي زبانشان را ميفهميدم. اون خانومه خودشو معرفي كرد و گفت:فاطمه زهراست(س) و گفت كه چون مادرت خيلي گريه و التماس ميكنه من سفارش شمارو به فرزندم مهدي (عج) كردم. آقا اونو شفا ميده و بهش ميگه كه شما عمر زيادي نخواهي داشت.و در حرم حضرت رضا(ع) دفن خواهي شد. بعد از رفتن اين بزرگواران سعيد پا ميشه. مثه يه آدم سالم شروع ميكنه به راه رفتن. سعيد شفا يافت.
به خانواده اش گفته بود كه من سه سال بيشتر مهمان شما نيستم. بعد از شفا گرفتن سعيد وارد مدرسه علميه ميشه تا درس حوزوي بخونه. ..بعدا توسط يك وهابی کور دل مسموم و در سال 1375به شهادت ميرسد.
قبرش: حرم حضرت رضا(ع) صحن جمهوري اسلامي بلوك 93
2نفر از دكتراي معالج سعيد:دكتر محسن توانا رئيس درمانگاه مسجد جمكران.
دكترغلامرضا باهر استاد دانشگاه و رئيس بيمارستان آيت ا… گلپايگاني.
غفلت» سرچشمه اصلی بدبختی ها
در نخستین آیه، به معرفی گروهی از بدترین افراد انسان پرداخته شده؛گروهی كه شاید بدتر از آنان در میان انسان ها یافت نشود كه درباره اوصاف آنها می فرماید:«ما بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریدیم، آنها دل ها (و عقل هایی) دارند كه با او چیزی درك نمی كنند و چشمانی دارند كه با آنها نمی بیند و گوش هایی دارند كه با آن نمی شنوند. آنها همچون چهارپایانند، بلكه بدترند. آنها همان غافلانند؛وَ لَقَد ذَرَأنا لِجَهَنَّمَ كَثیرا مِنَ الجِنَّ وِ الِانسِ لَهُم قُلُوبٌ لایَفقَهُونَ بِها وَ لَهُم اَعیُنٌ لایٌبصِرُونَ بِها وَ لَهُم آذانٌ لایَسمَعوُنَ بِها اُولئِكَ كَالَانعامِ بَل هُم اَضَلُّ اُولئِكَ هُمُ الغافِلُونَ»[1]
در این آیه عامل نهایی بدبختی این گروه دوزخی را «غفلت» شمرده است. غفلتی كه از ترك اندیشه و نداشتن چشم باز و گوش شنوا حاصل شده و انسان را به مرحله ای حتی فروتر از چهارپایان سقوط می دهد. زیرا اگر چهارپایان غافلند، استعداد غفلت زدایی را ندارند، ولی اگر انسان با داشتن منبع آگاهی در غفلت غوطه ور شود، به طور قطع از چهارپایان هم كمترند.
مفهوم آیه بالا این نیست كه خدا گروهی را به اجبار به دوزخ می فرستد، بلكه همان گونه كه در آیه با صراحت آمده، دوزخی شدن آنان از ناحیه خودشان است، چون به آنها عقل داده شده ولی به كار نمی بندند، چشم گوش دارند، اما با آن حقایق را نمی بینند و نمی شنوند.
پس هر چه هست از ناحیه خود آنها است، منتهی خداوند حكم مشروطی دارد و آن این كه: كسانی كه استعدادهای خدادادی را به كار نگیرند، سرنوشتشان آتش دوزخ است! و حصول این شرط بستگی به اراده خود انسان دارد.
در دومین آیه سخن از كافران در آستانه رستاخیز است. در آن هنگام كه وعده خدا نزدیك می شود، چنان وحشتی سراسر وجودشان را فرا می گیرد كه چشمانشان از حركت باز می ایستد و در این جاست كه فریاد آنها بلند می شود كه:«ای وای! بر ما، ما از این صحنه در غفلت بودیم، بلكه ظالم و ستمگر بودیم؛ وَاقتَرِبُ الوَعدُ الحَقُّ فَاِذا هِی شاخِصَهٌ اَبصارُ الَّذینَ كَفَرُوا یا وَیلَنا قَد كُنّا فِی غَفلَهٍ مِن هذا بَل كُنّآ ظالِمیِنَ »[2]
1)اعراف 179
2) انبیا 97
حسین اردکانی، دکترای علم فیزیک و از شاگردان پروفسور حسابی در گفت وگو با فارس گفت: هر آنچه در شارع مقدس وجود دارد دارای مبنای علمی است به طوریکه در اعمال حج آمده است که جهت حرکت برای طواف به سمت چپ و خلاف جهت عقربه های ساعت باشد یا اینکه اکثر مراجع تقلید می گویند که بهتر است در ناحیه در خانه خدا تا مقام ابراهیم طواف انجام شود.
وی افزود: تمام اینها از نظر علم فیزیک قابل اثبات است. در نیمکره شمالی که خانه خدا واقع شده است وقتی هر ذره یا جسمی خلاف جهت عقربه های ساعت بچرخد ۵ نیرو به آن وارد می شود که جمع این نیروها و انرژی ها به سمت داخل است. در بحث طواف هم همین است، ذرات در اینجا انسان ها هستند و مجموع این نیروها نیز به سمت مرکز که همان خانه خداست هدایت می شود.
این فیزیکدان ادامه داد: اگر در طواف، چرخش به سمت راست انجام می شد در علم فیزیک آمده است که گریز از مرکز رخ می داد و طبق قانون فیزیک ذرات که در اینجا انسان ها هستند به سمت بیرون پرتاب می شدند و نیروی آنها به سمت مرکز که همان خانه خداست هدایت نمی شد. اردکانی گفت: حالا اگر خانه خدا در نیمکره جنوبی واقع می شد حتماً در دین ما تأکید بر این می شد که باید در جهت عقربه های ساعت یعنی به سمت راست، طواف خانه خدا انجام شود.
وی درباره تأکید بر طواف بین در خانه خدا و مقام ابراهیم نیز اظهار داشت: هر جسم متحرکی که حرکت دورانی دارد اگر شعاع کم شود، سرعت آن به طور ناخودآگاه زیادتر می شود و تمایل و تمرکز آن به سمت داخل و مرکز بیشتر می شود به همین دلیل اکثر مراجع می گویند که در این فاصله طواف خانه خدا انجام شود چون با این تمرکز، صعود و عروج رخ می دهد.این دکترای علم فیزیک معتقد است که همه چیز در دنیا بر اساس علم فیزیک قابل بررسی است اما علم انسان در این حد نیست که تمام آنها را دریافت کند.
منبع: پارس ناز